سخن گفتن از بحران و مهمتر از سخن گفتن، مواجه شدن با آن، در سرزمین بحران زده ای چون ایران کار تازه ای نیست. در میان طیفِ متنوعی از بحرانها مانند بحران محیط زیست، بحران بیکاری، بحران مسکن، بحران ناکارآمدی دولت، بحران نقض مداوم حقوق زنان و کودکان، بحران مداخلات کارشکنانه ی دولت در میدان هنر ایران و هزاران بحران دیگر حالا با بحران تازه ای مواجه هستیم؛ بحران همه گیری ویروس کووید ۱۹٫ کرونا اما با تمام بحرانهایی که تا به حال ذره ذره، بودنمان را صرف رفع آنها کرده ایم تفاوتهای بسیاری دارد. این بار مرگ، نه به آن معنای دور از ذهن و با آن فرمِ تدریج وارش که خواه ناخواه، بودنش را از خاطر محو میکرد بلکه در هیاتی مهیب و نزدیک، چشم در چشم ما دوخته است. کرونا بیش از هر پدیده ی دیگری مرگ را به زندگی پرمشغله و روتین و فراموشکارانه ی ما احضار کرده است. از سوی دیگر این بحران برخلاف دیگر بحرانهای ما، نه شکلی محلی یا کمی مشترک با دیگران که مساله ای جهانی است. لحظه ای که میتوان بر سر تجربه ی آن با همه ی جهان مشترک بود. این اشتراک برخلاف دیگر بحرانها لااقل داغِ دلمان را تازه نمیکند که دیگران چنان کردند و ما چنین!
اگرچه حالا پس از گذشت بیش از سه ماه از این بحران جهانی، رفته رفته تفاوتهای مواجه شدن با این بحران در جای جای جهان روشنتر شده و بعید نیست که آن داغِ دل از نو تازه شود. کووید ۱۹ آسان و به سرعت، شایع و فراگیر شد و با درنوردیدن جهان، تمام نظامهای موجود و آداب و رسوم مالوف را مختل و تا حد بسیاری ناکارآمد کرد. آنچه همواره بی ذره ای تامل به انجامشان تن داده بودیم و البته بر مفید بودن بعضی از آنها ایمان داشتیم ناگهان دیگر غیرقابل تداوم بودند. یکی از فعالیتهایی که ساز و کار همیشگی اش با کووید ۱۹ از هم پاشید گالریداری بود. فعالیتی فرهنگی و هنری که در ایران، پیشینه ای هفتاد و دو ساله داشت و از اسفند ۱۳۹۸ با دستور دولت از ادامه فعالیت به دلیل شیوع کرونا منع شد. تصمیمی ناگزیر که در آن لحظات پر التهاب منطقی به نظر میرسید. ما نیز مانند دیگران گیج و مبهوت از آنچه بیرون از اختیارمان درحال تغییر بود درهای گالری خود را بستیم. این آغاز مواجهه با بحرانی بود که رفته رفته امید به اتمامش در زمانی نزدیک از دست میرفت. در ابتدا که هنوز تصور میکردیم میشود زنجیره ی انتقال را شکست و تعداد مبتلایان روزانه را به حداقل رساند در دل از اینکه لااقل زندگی حرفه ای هنرمندانمان با آن روند خلوت گزینشان تحت تاثیر این بحران قرار نگرفته است خوشحال بودیم.
اما با تمام شدن تعطیلات سال نو، ادامه ی وضعیت قرمز شهر تهران و خطری که همچنان نزدیک و مرگ آور بود به این نتیجه رسیدیم که نه تنها دیگر نمیشود با همان ساز و کارهای گذشته از هنرمندان خود حمایت کنیم بلکه در شرایط اجتماعی و اقتصادی خاص پیش آمده امکان تداوم کارِ خود را نیز در خطر میدیدیم. مخصوصا شرایط برای آن دسته از گالریها که در فضاهای اجاره ای دائر بودند رفته رفته بدتر و سختتر شد. این شرایط بغرنج و تحمل ناپذیر، انجمن نگارخانه داران شهر تهران را به درخواست کمک از دولت برای حمایت از این نهادهای فرهنگی و هنری، واداشت. درخواستی که درست یک روز پس از انتشار با مصاحبه ی مدیرمحترم اداره ی هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر صدور اجازه ی بازگشایی مجدد گالری ها عملا بی پاسخ و بی نتیجه ماند. دولت برای سر باز زدن از وظایف خود آنهم در شرایط اضطرار، ناگهان با پروتکلی بهداشتی به ما اجازه ی کار بدون برگزاری “افتتاحیه” داده بود. حالا دیگر دولت دلیل عدم فعالیت گالریها نبود و میتوانست به کارهای مهمتری که داشت برسد!
مانند همیشه اهالی هنرهای تجسمی باید بدون حمایتهای دولت به راهکارهای تازه ای برای بقا می اندیشیدند. استفاده از امکانات سوشیال مدیاها لااقل آنها که هنوز فیلتر نبودند قدمی بزرگ و بیشک تاثیرگذار بود. درهای گفتگو و امکان تامل و تضارب آرا بر مباحث تئوریک هنر، بیشتر از هر زمان دیگری جان یافت و هر روز خیل علاقمندان این حوزه را زنده و پویا و امیدوار نگاه داشت. از سوی دیگر فروش آنلاین آثار هنری با همه نقاط ضعف و قوتی که پیش از دورهی کرونا، تجربه شده بود این بار از سوی گالریداران جدی گرفته شد. برخی از گالریها با به کار انداختن ساز و کار فروش آنلاین در تلاش بوده و هستند که کسب درآمد برای هنرمندانشان را میسر و امکانپذیر نگاه دارند. بیشک هر دو بُعد فعالیت گالریداران و هنرمندان در این شرایط خاص تنها با عشق به هنر و فرهنگ این سرزمین امکانپذیر است وگرنه کیست که نداند آسیبهای ناشی از کرونا بر بدن نحیف اقتصاد ایران در روند فروش آثار هنری تاثیری بلادرنگ و بیرحمانه داشته و دارد. فعالیت در فضای مجازی راهکار هوشمندانه ای است که ما را از حصر کووید نوزده میرهاند و شاید بتواند تا از راه رسیدن آن واکسن موعود، زنده نگاهمان دارد.
اما در حالیکه گالریداران در پی تجدید قوا و بهره مندی از حداقل امکانات باقی مانده برای زنده ماندن هستند دولت بار دیگر آن روی مداخله گرش را عیان کرد و با صدور بیانیه ای از دستورالعمل جدیدی خبر داد که در آن هرگونه عرضه ی محصولات فرهنگی، هنری و رسانهای در بسترهای دیجیتال تنها با “اخذ تاییدیه” از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مجاز دانسته است. حال باید منتظر ماند که این بار آن آمرانه گی و محدودکنندگی همیشگی دولت چه بر سر این راه تازه خواهد آورد. در این میان اما واقعیت این است که گالریها به معنای مرسوم و آشنایی که داشتند در حقیقت دیگر وجود ندارند. هنوز نمیدانیم آن دسته از گالریها که درهای خود را با تعیین وقت قبلی و رعایت بی نقص اصول بهداشتی و رعایت فاصله گذاری اجتماعی باز کرده اند در دراز مدت به چه نتیجه و سرانجامی خواهند رسید.
اگرچه فعالان فرهنگ و هنر این سرزمین همواره در بحران و با بحران، هنرمندانه زیسته و آفریده اند. با این همه برای ما و دیگرانی مانند ما که همواره توان و ظرفیت خود را به هنرمندان جوان اختصاص داده و جز دیده شدن آنها و موفقیتشان آرزوی دیگری نداشتهاند شرایط بسیار سختتر است. در این وضعیت استثنایی گالری آ علاوه بر استفاده از امکانات فضای مجازی دست به کارهای دیگری هم زده تا شاید همچنان بتواند نقشی هرچند کوچک در زندگی هنرمندان خود ایفا کند. از آنجا که تماشای از نزدیک آثار هنری موضوعی است که حتا کرونا هم نباید لزومش را تحت شعاع قرار دهد بر آنیم تا در این دوران به جای برگزاری نمایشگاه های انفرادی، نمایشگاهی دائمی از آثار هنرمندان جوان برپا کنیم. دیوارهای گالری آ تا اطلاع ثانوی به نمایشگاه های دائمی و گروهی از آثار هنرمندان جوان اختصاص خواهد داشت که علاوه بر ارائه در فضاهای مجازی گالری آ امکان بازدید با تعیین وقت قبلی برای علاقمندان و خریداران خواهد داشت. از سوی دیگر در این دوران که بیش از هر زمان دیگری در خانههایمان میمانیم باید خانه را به جایی تحملپذیرتر از همیشه بدل کنیم. حالا انگیزهی مضاعفی یافتهایم تا برای هموطنانی که اغلب در حصر خانه های کوچک با معماریهای بد و به جا مانده از فرهنگ بساز و بفروش هستند امکان خرید آثار هنری با قیمتهای بسیار مناسب را فراهم آوریم.
اما آیا این همه ی آن کاری است که باید انجام داد؟ ما با آنها که تصور میکنند شکل تازه ی زندگی و تجربه ی قرنطینه، فرصت بی بدیلی است برای بازاندیشی به همه ی آنچه پیش از این ساخته بودیم، موافقیم. فرصتی استثنایی که به گفته ی متفکران اگر در آن تامل کنیم شاید به تاسیس امر نو و وضع قوانین و نظامهایی کارآمدتر از گذشته منجر شود. شاید این تعلیقِ ناخواسته، لازم بود تا در فرار از ابتلا به بیماری این بار به شکلی استثنایی به کارکرد “سکون” پی ببریم. به همان لحظه ی نابی که ساکن و بیحرکت در برابر هنر می ایستادیم و به جای حرکت در سطح، عمق می یافتیم و به زندگی معنای تازه ای می بخشیدیم. از اینرو میخواهیم به جای تن دادن به نگاهی که هنر را به مثابه یک مسابقه مینگریست و فعالیت نهادهای فرهنگی و هنری را با معیارهایی غیر از معنا و کارکردهای اصلی و ذاتی هنر میسنجید، تن ندهیم. کووید ۱۹ به سرعت سرسام آور زندگی نئولیبراستی جهان، فرمان ایست داد. ما بر آنیم تا در سایه ی این تجربه ی خاص و منحصر به فرد، به راهی تازه قدم بگذاریم. از این رو راهِ جستن و یافتنِ امکانات نو در همفکری و هماندیشی با هنرمندانمان، برای ما آغاز شده و همچنان ادامه خواهد داشت به این امید که برخلاف بحرانهای همیشگی لااقل از شر این بحران تازه با راه حلی هنرمندانه خلاص شویم.