نقدی بر نمایشگاه محجوب ظهوریان پردل «انسان بیگانه از طبیعت»
محجوب ظهوریان پردل نمایشگاه نقاشی با عنوان «انسان بیگانه از طبیعت» در نخستین نمایشگاه خود در سال ۹۷ گالری ثالث اولین نمایشگاه خود را به موضوع حمایت از حیوانات اختصاص داد. در این مقاله سعی شده به بررسی آثار این هنرمند پرداخته شود.
خطوط محکم، رنگهای تیره و روشن، کنتراستهای تند و رد پر هیجان قلممو بر بوم برای «محجوب ظهوریان پردل»، تنها بهانهایست به بیان آنچه در دنیای اطرافش میگذرد و تأثیری که بر او برجای میگذارند. او تلخی، خشونت و نیمه پنهان آدمی را در نمایشگاه «انسان بیگانه از طبیعت» آنچنان بر بومهای بزرگ خویش بر مخاطب مینمایاند که توان سخن گفتن را از او گرفته و دردی عمیق را برجانش مینشاند. دردی که به راستی از درون خود هنرمند دوستدار این حیوانات ریشه میگیرد و لاجرم آنچه از دل برخیزد بر دل هم نشیند. او که هنر را ابزاری تأثیرگذار میداند در استیتمنت خود به این امر اشاره کرده و میگوید: «یقین دارم با نفوذی که هنر بر مخاطب فهیم خود دارد، کمک میکند تا راهی سبز برای سازش با طبیعت و حیوانات بیابیم.»
در تابلوی ۸۰*۱۲۰ سانتیمتری «دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر»، ظهوریان فیگور انسان را همچون هیولایی در برابر سگی بیپناه به نمایش درآورده است. این فیگور اگرچه چراغی را در دست دارد و از سیاهی پشت سرش که مرکز تابلو را در میان گرفته خود را بیرون میکشد اما نوع نشستن و بیرون خزیدنش از تونلی تنگ و تاریک و دستی که به سمت سگ دراز نموده است و با رنگ قرمزی که گویا خون از این دست روان است، و سایه هیولاوار کنار فیگور اصلی، حتی لبخند پنهان مانده در نیمه تاریک صورت فیگور، همگی حسی از ناباوری، خشونت و دلهره را بر جان سگی که با ترس بر زمین چسبیده و پشت برتاریکی در نیمه روشن تابلو نشسته میاندازد. این تابلو که در تقابل کامل با نامیست که بر آن نهاده شده است، مخاطب را به سمت اندیشه و حس دوگانگی درونی او هدایت مینماید. مخاطب پی میبرد که این نام طعنهایست بر بودن انسان و همانا نبودن انسانیت.
تابلوی «اشرف مخلوقات» هنرمند با ابعاد ۱۸۰*۱۲۰ سانتیمتری خود گویا سقف گالری را پایینتر از آنچه هست نشان میدهد. نام اشرف مخلوقات آنقدر بزرگ است و آنقدر پرمعنا که به نظر میرسد راه هر خطایی و خشونتی را بر آن میبندد اما هنرمند در این تابلو نیز مانند تابلویی قبلی خود نیمه تاریک و سیاهی بوم را گسترش داده و کمتر از یک چهارم را به زمینه سفید اختصاص داده است. رنگ قرمزی که در جای جای بوم در حال ریزش به پایین است، نیز نشان از اتفاقی ناخوشایند میدهد که به زودی روی خواهد داد. اما آنچه بر زمینه سیاه بسیار خودنمایی میکند، دستانی است که بر فیگوری نامشخص سوار شدهاند و با اسلحهای که به سمت سگی مادر و تولههایش نشانه رفته است، به تمامی فضای تابلو را مملو از خشونت میکنند. حتی غم تابلو، اسیر خشونت آن کمتر محل بروز مییابد. سگ مادر اگرچه با چشمانی غمگین و نگاهی بیگناه و نمدار به اسلحه مینگرد و به نظر میرسد آنقدر به این دستان اعتماد دارد که بیدفاع در مقابل آن نشسته و حتی حرکتی برای پنهان کردن تولههایش انجام نمیدهد گویا باور ندارد که لحظاتی بعد دیگر نه دوستی خواهد ماند و نه اعتمادی.
مخاطب در مقابل این تابلو و نام اشرف مخلوقات دوگانگی و نیمه پنهان خود را بروز میدهد تقابل اشرف مخلوقات و واقعه دهشتناک پیش روی اشارهای میشود به اتفاقات، خشونتها و جنگهای پیاپی امروزه که بیوقفه در جای جای این کره خاکی بروز مینماید و شعور آدمی را به زیرسؤال میبرد. پس پرسش از خود شروع میشود، چه کسی مُهر اشرف مخلوقات را بر این آدمی که هر لحظهاش به جنگ و خشونت میپردازد، به یادگار گذاشته است؟ در این تابلو کوچک بودن و حقارت و حماقت انسان بزرگ میشود و سگ با تولههایش عظمت مییابند. سگی که تنها به وفاداری شهره است.
بزرگترین تابلوی نمایشگاه؛ «به نام خدا» در ابعاد ۱۲۰*۲۲۰ سانتیمتری، همچنان انسانهایی را در حال کشتن سگها نشان میدهد. نیمه بیشتر تابلو مانند اکثر تابلوهای مجموعه در سیاهی فرورفته و انسانها بر نیمه تاریک، با خطوطی پرهیجان و قوی اطراف خود و رنگ قرمزی که اکثراً بر آنها مینشیند تنها برای اعمال خشونت و جنگ خود را مینمایانند و سگها بر بخش روشن و سفیدی بوم آرام و ناباورانه به جلو خیره میشوند. نه حس حمله به خود میگیرند و نه حتی حرکتی برای گریز از اتفاق پیش روی. آنان تنها به فیگورها مینگرند ساکت و خموش گویا منتظرند که لحظاتی دیگر دست نوازشی بر سرشان کشیده شود. نگاه پرسشگر و غمگین و خیره و لب بسته، آمادگی آنها را در پذیرش اتفاق مقابلشان، مصممانه نشان میدهد. در پلان جلو، توله سگی با سرنگی که به تازگی بر بدنش فرورفته دوان دوان خود را از محوطه سفید بوم بیرون کشیده و نالهای ناشنیده را بر گوش مخاطب میرساند. در همین پلان، سگ مادری در خون خود غلتیده و تولههای او ناباورانه آغشته در خون مادر از بدن او بالا میروند تا شاید بار دیگر شیر مادر نجات دهنده گرسنگی آنان باشد. برگزیدن عنوان «به نام خدا» برای این تابلو شاید طعنهایست به مسلمانان که برای هر کار خود از این واژهها استفاده مینمایند. خدایی که به تمامی عطوفت و مهربانی را توصیه میکند این بار برای کشتن حیوانات بیگناه نامش به کار برده میشود. نامی که باید هنگام ذبح حیوانات به منظور تهیه غذا نیز بر زبان جاری گردد تا نام حلال شدن بر خود گیرد.
در تابلوی «اثیر» زنی بر پلان جلویی بومی ۱۲۰*۱۵۰ سانتیمتری از مخاطب، در حالی روی برگردانده که سگی بیپناه را در لباس خود جای داده و صورت او را از اتفاقی که در حال روی دادن است پوشانده و به سینه میفشاردش و او را همچون فرزندی میداند که حفظ امنیتش مهمترین رکن زندگی اوست. اما سگ دیگری در حالتی متعجب، با آوایی خاص به تماشای زنی مردنما نشسته است که در حال تغییر کردن و بیوزنی از زمین سیاه زیرپایش جدا شده است. رنگ قرمز جلوی فیگور گویا خشمی را که بزودی بر او مستولی خواهد شد نشان میدهد. این فیگور اثیری که درحال واگذاری روح خود به دنیای آتش است با خطوطی که از اطراف بر او حادث میشود سری سیاهرنگ دارد. خطوط تیره و رد قلمهای خاکستری رنگ بالای سر او خبر از طوفانی میدهند که بزودی از راه خواهد رسید. این تابلو از جمله آثار هنرمند است که با وجود آن که در آن فضای بیشتری از زمینه به روشنی اختصاص داده شده است اما هنوز هم نتوانسته از خشم و غم حاکم بر تابلو بکاهد.
اما تابلویی که با بقیه بسیار متفاوت است ردیفی از زنان را نشان میدهد که لباس خود را آنچنان بالا کشیدهاند که سرهایشان در یقه لباس پنهان شده است. در اینجا حیوانی دیده نمیشود این ردیف آدمها که تا بیرون تابلو ادامه مییابند با سیاهی سمت راست به جلو هول داده شده اما مشخص نیست که چرا سر در گریبان خود فرو بردهاند. تنها یکی از آنها که سر را به پایین خم کرده که میتواند نشانی از شرم و حیا را از اتفاقات نادیدنی بوم در خود داشته باشد. اما بقیه بسیار راسخ و محکم، سر بالا گرفته خود را درون یقه لباس فروکرده و چسبیده به هم در صفی که انتهایش باز است، حرکت رو به جلویی را نمایش میدهند. تابلوی ۱۲۰*۱۰۰سانتیمتری که نام «روز بیروزن» آن نیز، کمتر میتواند کمکی برای فهم به مخاطب داشته باشد. اگرچه عنوانی بسیار معنادار انتخاب شده است اما نشانهای بر موضوع تابلو و نه موضوع خاص نمایشگاه را در خود نمایان نمیسازد.
ظهوریان در این نمایشگاهش با قدرت قلم خود و استفاده از بیانگری خاص سبک اکسپرسیونیسم مورد استفادهاش، موضوع مورد بحث خود را با مخاطب درمیان گذاشته است. آنچه در تمامی تابلوها با قوت تمام خود را به مخاطب تحمیل میکند، فراگیر شدن سیاهی بیش از حد بر بخش اعظم هر بوم است که فیگور انسانی بر آن با خطهای پرقدرت سیاه رنگ و رنگهای قرمز و زرد خودنمایی میکند درحالیکه سگ یا سگهایی بیگناه و با چشمانی معصوم به هیولای درونی این انسانها خیره شدهاند اما بیهیچ حرکت و روی برگرداندن و فرار کردنی در مقابل خواسته این انسانها خود را ثابت نگه داشتهاند.
محجوب ظهوریان پردل که برخی از ترکیببندیهای خود را از به تقلید از استادان مسلم تاریخ هنر پیش میبرد اما با تغییر سوژه مسیری را به مخاطب نشان میدهد که کمتر نگاه مستقیم به این آثار را نمودار سازد برای مثال او در تابلوی «به نام خدا » ترکیب بندی خاصی را دنبال میکند که بسیار شبیه به ترکیب بندی تابلوی سوم ماه می اثر فرانسیسکو گویا است. بدین گونه همان خشونت و تجسم قدرت عینی در مقابل بی دفاعی قربانی و همان نورپردازی متمرکز از پایین، با رنگپردازیهای سرد و غمگینانه را دنبال میکند. او حتی نگاه دو سگ مقابل اسلحه، را همان نگاه آرام و خونسردی یکی از مردان آثار گویا را انتخاب کرده است که میداند بزودی چه اتفاقی خواهد افتاد. سه جسد افتاده در جلوی تصویر گویا نیز در اینجا به جسد سگ غلتیده در خون تبدیل شده است. این شباهت که بیگمان اتفاقی نیست اما هنوز از حزن پیام تابلو چیزی نمیکاهد.
محجوب ظهوریان که خود فعال حمایت از حیوانات و بخصوص سگ میباشد، این آثار را به منظور نشان دادن خشونتی که هر روز در رسانهها به چشم میآید و سکوتی که تمامی بینندگان این فاجعهها با آن به نظاره مینشینند، به نمایش گذاشته است. او در آثار خود سگ را به عنوان حیوانی آزار دیده از دست آدمی برمیگزیند اما این سگ میتواند تنها نمادی باشد از حس عطوفت و وفاداری و مهربانی که در نهاد هر انسانی خانه گزیده است. سگ او میگرید تا بیدفاعی لطافت بشر امروز را به رخ بکشاند. سگ او تسخیر شده بر جای مینشیند تا سکوت انسان را در برابر ظلمهای ناخواستهای که بر او تحمیل میشود، نمودار سازد. سگ او در هر حالی وفاداریش را به انسان نمودار میسازد و انسان او بیشتر و بیشتر از طبیعت خود خارج شده و خشمگین و خشمگینتر تمامی انرژی خود را به کار میگیرد تا هیولای درونش بیش از پیش حاکم بر خصلت آرام او حکم بر زندگی و مرگ را جاری سازد.
به قلم سیما افتخاری راد
فروردین ۱۳۹۷