نقاشیهای مرتضی خسروی : عدم قطعیت در بازنمایی، شیوهای برای آشنایی زدایی

طبیعت بیجانهای مرتضی خسروی بر خلاف آثار فتانهی فروغی، که آنقدر واقعگرایانه بودند که بیننده میتوانست تصاویر روی بوم را با تصاویر خاطراتی در ذهنش در هم بیامیزد و تصویری جدید در ذهنش خلق کند و به وسیلهی آن با نقاشی ارتباط بگیرد، اجازهی همذاتپنداری زمانی و مکانی را به بیننده نمیدهند؛ در عوض بیننده را با بیمکانی و بیزمانی تابلوها تنها میگذارند. این همان دعوت بر دیگرگونه نگریستن است. نقاشیهای واقعگرایانه با ترسیم واقعی اشیا به بیننده اجازهی تفکری مستقل از ماهیت اشیا را میدهند؛ چون بینندهی تیزبین و نه البته وسواسی با چند نگاه موشکافانه در عرض چند ثانیه از درستی تناسبات و نور و سایهها اطمینان مییابد و اینک با خیال راحت میتواند ذهنش را به دنیای تابلو بسپارد؛ بر خلاف این نقاشیها، تابلوهای مرتضی خسروی تصاویری را در پیش چشممان میگذارند که دیدنشان در زندگی روزمره، لااقل با این چشمهای غیر مسلح، ممکن نیست. ویتگنشتاین میگوید که هنرمند در پی بیان علمی یک وضعیت نیست. یک پارچ سفید فلزی در زندگی واقعی همیشه با همان تناسباتی که خالقش رعایت کرده ظاهر میشود و اگر لعابدار باشد همواره قدری از نور را منعکس میکند، اما همان پارچ در اینجا به راحتی کش میآید، مرزهایش با پسزمینه از بین میرود و در یک کلام مبهم میشود. از صراحت و قطعیتش کاسته میشود. این فروکاستنهاست که تجربهای تازه میآفرینند، آشناییزدایی میکنند و نوع جدیدی از دیدن را پیش مینهند که از کنار قطعیت علمیِ مشاهدات چشم آدمی با بیاعتنایی میگذرد. از تکراری شدهها عبور میکند و تصویری تماما جدید میآفریند. طبیعت بیجانهایی که غالبا ظروف را به نمایش گذاشتهاند حس بیزمانی و بیمکانی را بهتر از مابقی منتقل میکنند. گرچه نور مایلی وجود دارد اما نمیتوان به قطع گفت در کدام ساعت از روز ایم و با اینکه مکان محدود به یک خانه است اما با اطمینان نمیتوانیم بگوییم اینجا حتما یک خانه است شاید بقایای خانهای متروکه باشد که خاته نامیدنش بیانصافی است. همین که اشیای معمولی به گونهای بازنمایانده شوند که بیننده را وادار به تاملی کوتاه کنند و حتی مجبورش کنند تا مکثی خالی از افکار قابل ردیابی در خودآگاه انجام دهد، یعنی هنرمند توانسته شیوهی خاص نگریستن خود را با بیننده به اشتراک بگذارد. شیوهای که برای بیننده آشنا نیست. آنچه به قول ویتگنشتاین لازمه¬ی نگرش زیباشناسانه است.
.
نویسنده: آزاده باقری