شنا کردن در رویا با ادبیات تعلیمی

رویهی معمولی که در بسیاری از داستانها دیدهایم و با آن آشنا هستیم، استفاده از مکتب سوررئالیسم (فراواقعگرایی) برای جذابتر کردن ماجراست. اما در بعضی از آثار داستانی، نویسنده با استفادهی بینابینی از زمینهی داستانی، عناصر خرق عادت و نکات جذاب، سعی میکند تا به نکتهای دیگر، غیر از خود قصهگویی مشغول شود. یکی از مهمترین مسائلی که نویسندگان در این حیطه به آنها چنگ زدهاند، تلفیق مضامین رویایی با داستانهایی ظاهرا ساده برای خلق یک بسترِ روانشناسانه است. بستری که حتی با پررنگتر شدنش میتواند ما را به یاد ادبیات غنیِ تعلیمی خودمان در گذشتهها بیندازد. زیرا اصل تلاش و هدف غاییاش بر تحلیل، موشکافی و آموزش نکاتی جدید به مخاطب است؛ نه قصهگویی صرف!
این بستر روانشناسانه، میتواند زیرمضمون ازخودبیگانگی و تلاش انسان برای دستیابی به رویاها و آرزوهای فروخورده را روایت کند. در این داستانها معمولا با انسان یا انسانهایی عجیب و غریب مواجهیم اما خیلی کم پیش میآید که این انسانها اعمالی عجیب و غریب انجام دهند. به همین دلیل است که نمیتوانیم آنها را در حوزهی سوررئالیسم، طبقهبندی کنیم. درواقع بیشتر لازم است تا برای عمیق شدن در مضامین غیرسطحی و گستردهی چنین آثاری، از رئالیسمی محض با جزئیات زیاد و واقعگرایی اجتماعی استفاده شود.
جزئیاتی دقیق برای آموزش
نکتهی دیگر چنین آثاری، پیوند بین واقعگرایی اجتماعی با جوامع کوچکتر از جامعهی جهانشمول (مثلا شهر، دوستان، خانواده و…) تا رسیدن به واقعگرایی شخصی برای تمرکز کردن روی جنبههای لایهلایهی ذهنی، انتزاعی و ناخودآگاه شخصیتهای داستان است. این مساله با همان جزئیات زیاد و استفاده از ریزترین مسائل ظاهرا بیاهمیت ممکن میشود.
این مسائل ریز البته نقش بزرگی در ماندگاری رمانهایی اینچنینی داشتهاند و معمولا به سان نقاطی غیرقابل فراموشی در ذهن مخاطبان ادبیات، جای گرفتهاند. از طرفی، این آثار از بس جامعیت دارند که نمیتوانیم مخاطبانشان را صرفا مخاطبان ادبیات بدانیم و افرادی که در حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی، خودشناسی و… مطالعه میکنند هم طرفدار پر و پا قرص این آثار هستند.
حالا در این مطلب، میخواهیم به معرفی سه عنوان از این آثار برای شما بپردازیم. انتخابهای ما عبارتاند از : «وقتی نیچه گریست، کیمیاگر، درمان شوپنهاور.» شاید با خرید کتابهای پیشنهادی و مطالعهی آنها شگفتزده شوید، اما اگر این اتفاق نیفتد هم قطعا از کارتان پشیمان نخواهید شد!

وقتی نیچه گریست
وقتی نیچه گریست، عنوان رمانی از اروین دی یالوم، روانپزشک هستیگرا و نویسندهی آمریکایی معاصر است. او در این داستان به خلق یک اثر خیالی میپردازد. البته این اثر آنچنان واقعگرایانه است که بسیاری از مخاطبان، فرض را بر بیکم و کاست بودن آن میگذارند!
ماجرای کتاب از جایی شروع میشود که یکی از دوستان نزدیک (و معشوقهی) فریدریش نیچه، فیلسوف مشهور آلمانی، به یکی از پزشکان مشهور اروپا، جوزف بروئر مراجعه میکند و از او تقاضا میکند تا نیچه را درمان کند. این فرد که لو سالومه نام دارد، علاقهی عاطفی خاصی به نیچه ندارد و با دوست نیچه رابطه دارد. درواقع هدف سالومه از این دغدغه، -به قول خودش- آیندهی فلسفهی آلمان است!
بروئر شروع به تشکیل جلساتی با نیچه میکند؛ اما نیچه آنقدر لجوج است که چیزی از خود بروز ندهد و به جای آن مغز درمانگر خود را به بازی بگیرد. بروئر در مشورتهای خود با شاگرد باهوشش، زیگموند فروید، تلاش میکند تا راهی جدید برای نفوذ به ذهن نیچه و درمان او بیابد. موضوعی که بسیار حائز اهمیت است، زیرا سرمنشأیی بر پیدایش علم روانکاوی میشود.
جالب است بدانید که هیچکدام از اتفاقاتی که برشمردیم، واقعی نیستند. گرچه که اتفاقات زیرین مانند مشکلات روانی نیچه، افسردگی او، نقش بروئر و فروید در علم روانکاوی و… واقعی هستند و پیشینهی تاریخی دارند، اما به این گونه که نویسنده خلق کرده و به همدیگر مرتبط ساخته وجود نداشتهاند. گویی که دی یالوم در این داستان خیالی، از آرایهی حسن تعلیل استفاده کرده است و برای رسیدن به نقاط مورد نظر خودش، مسائلی واقعی را به شکلی غیرواقعی در تعامل با هم قرار داده است. درواقع اگر ساده بیان کنیم، میتوانیم مدعی شویم که دی یالوم در وقتی نیچه گریست، رویا و واقعیات را به هم آمیخته و ماجرایی غیرواقعی اما حقیقی خلق کرده است.

کیمیاگر
پیشنهاد بعدی ما به شما، کتاب «کیمیاگر» است. این رمان که یکی از پرطرفدارترین آثار قرن بیستم میلادی در جهان است، توسط پائولو کوئلیو، نویسندهی مشهور برزیلی نوشته شده است. این اثر تا به حال در بیش از ۱۵۰ کشور دنیا انتشار یافته و به بیش از ۵۲ زبان زنده ترجمه شده است.
در این رمان، ماجرای چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو را میخوانیم. کسی که در رویاهای خود محل گنجی مدفون در حوالی اهرام مصر را پیدا میکند. او به این انگیزه که شاید رویایش صادقه باشد و با گذاشتن نام افسانهی شخصی روی آن، آندلس (همان اسپانیا) را رها میکند تا رهسپار صحرای آفریقا شود. سفری که فراز و فرودهای زیادی را در زندگی سانتیاگو ایجاد میکند و باعث میشود این چوپان ازخودبیگانه شده، با انگیزهای مادی، به سمت تحول درونی معنوی پیش برود.
همانطور که میبینید، کتاب در تلفیق رویا و حقیقت، موجودیت یافته است و مضامین تعلیمی آن را جایی میبینیم که بدانیم، به گفتهی بسیاری از منتقدین، کیمیاگر، تحت تأثیر یا با اقتباس از داستانی در دفتر ششم مثنوی معنوی، نوشته شده است. سند این موضوع از نظر منتقدین، سفر کوئلیو در جوانی (و در قامت یک هیپی) به ایران و آشنایی او با مولانا در محضر عارفی به نام ضیاءالدین مولوی است.
البته با تمام این تفاسیر، خود نویسنده معتقد است که رمانش را با الهام از داستانی در هزار و یک شب، با ترجمهی خورخه لوئیس بورخس (با نام قصه دو رویابین) نوشته است. هرچند که او به صورت واضح، الهام گرفتنش از مولوی را رد نمیکند.
تفاوت این اثر با داستان قبلی در این است که یالوم به خلق داستانی اگزیستانسیالیستی پرداخته اما کوئلیو بیشتر بر عرفانی بودن سیر تحول انسان تاکید دارد.

درمان شوپنهاور
اگر با قلم و تجربیات اروین دی یالوم آشنا باشید، تعجب نخواهید کرد که او در این لیست کوتاه سه نفره، دو گزینه برای پیشنهاد خرید کتاب داشته باشد! درمان شوپنهاور، دیگر اثری است که از او چاپ شده و به محبوبیت زیادی هم دست یافته است.
در این کتاب، ماجرای خیالی فیلسوف معاصری به نام فیلیپ را میخوانیم که از نظر خلق و خو، شباهت زیادی به آرتور شوپنهاور، فیلسوف بزرگ جهان دارد. او از معضلات ذهنی بزرگی برخوردار است؛ اما یک نابغه است! فردی به نام جولیوس که سابقا رواندرمانگر فیلیپ بوده است، به او کمک میکند تا به کار گیری اندیشههای شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی تبدیل شود. در این اثر هم تخیل عمیقی جاری است و نویسنده سعی میکند تا ناممکنی حل شدن تضاد رویا و واقعیت را با استفاده از حقیقت لایهلایهی اثر، از بین ببرد.
اگر تفاوت دو اثر قبلی با همدیگر، در نوعِ نگاهشان به مسالهی بالا بود، اینجا با تفاوتهای جدیتری روبهرو هستیم. اولین نکته را میتوانیم در تمرکز بیشتر نویسنده بر امرِ تعلیمی خود بدانیم؛ درواقع نسبت به دو اثر بالا، زمینهی داستانی کمرنگتری را مشاهده میکنیم. ازطرفی، ارتباطات در اثر دوم، ارتباطاتی اجتماعی و در اثر اول، ارتباطاتی دیالکتیکی (دوگانه) بودند؛ اما در درمان شوپنهاور، دی یالوم سعی میکند تا تمام نکات مورد نظرش را با استفاده از مفهوم گروهدرمانی مطرح، تحلیل و برطرف کند.