نگاهی به فیلم من اینجام ساخته اسپایک جونز
داستان فیلم، داستان عشقی در لس آنجلس بین دو ربات است که با معرفی رباتی با نام شلدون، آغاز میشود. ربات مردی که منزوی، خجالتی، ترسو و بی دست و پا است. در یک کتابخانه کار میکند و زندگی سادهای دارد و هر روز قبل از رفتن به خانه و شارژ مجدد با اتوبوس برای کار به کتابخانه و از آن بر میگردد. و در زمانهای است که رباتها و انسانها در کنار یکدیگر زندگی میکنند کارگردان نگاهی جالب به دنیایی جایگزین میدهد، جایی که انسان نماهای روباتیک در کنار جمعیت عادی زندگی و کار میکنند. شلدون با ربات دختری آشنا میشود با نام فرانچسکا، که یک فمبات است و همه چیز او را تغییر میدهد و روشی از زندگی را به او نشان میدهد.
فیلم داستانی کوتاه دارد، دربارهی انسان نمای کامپوتری که احساسات را تجربه میکند. جایی که عشق میان دو ربات رد و بدل میشود و قطعات فیزیکی که قابل اشتراک گذاری هستند منجربه بزرگ ترین فداکاریها میشود.
فیلم کوتاه من کنارت هستم به سرعت و به طور موثر زندگی خالی، یکنواخت و ناقص شلدون را تغییر میدهد. جفت شدن دو ربات با هم فوق العاده است و تاثیری که آنها روی یکدیگر میگذارند، ویژگیهای فردی هر یک بر دیگری را به خوبی نشان میدهد.
نکته مهم فیلم: شلدون محور اصلی فیلم است. تکامل او از پوچی پیش پا افتاده زندگی قبلی اوست تا به زندگی رضایت بخش و محرک با دوست جدیدش که استادانه به نمایش گذاشته میشود. و وجود یک معشوقه میتواند این احساس پوچی را درمان کند.
من معتقدم که کارگردان برای ما پیامی قوی در مورد عشق و دوستی دارد و من این پیام را دریافتم که بدون کسانی که دوستشان دارید، دنیا میتواند جای تنهایی باشد. شاید باید گاهی یک دست و یک پا بدهید تا آنها را نزدیک نگه دارید.
در جریان فیلم کارگردان تلاش میکند نشان دهد که چه عشقی در بینش رباتها وجود دارد. زن ربات دست به انجام کارهای بی پروا میزند که باعث از دست دادن اندام ها و اعضای بدنش می شود و ربات مرد با جعبه ابزارش بارها او را تعمیر میکند.
نکته مهم فیلم این است که شکنندگیهای قطعات تکنولوژیک، یک استعاره خوبی از شکنندگی بخشهای روانی ماست.
داستان فداکاری و ایثار شلدون شاید عاشقانه ای شیرین و ساده باشد درباره مردی ایدآل(شاید فقط یک ربات میتواند ایدآل باشد) که همه چیز را برای زنی که دوستش دارد از دست میدهد.
یک رابطهی سالم بر اساس فداکاری و ایثار، وفادری و احترام و ماندن در کنار هم؛ رابطه و زندگی را خیلی شیرینتر و باب عشق رو بزرگتر و بزرگتر و زیباتر و عمیق تر میکند. اگر رابطه عاشقانهای یک طرفه باشد، یعنی فقط یکی از طرفین رابطه به تقویت ویژگیهای رابطه عاشقانه در خود بپردازد، به احتمال قوی این رابطه با گذشت زمان گرمی خود را از دست میدهد و تضعیف میشود و در نهایت نابود میشود.
به قول اریک فروم: عشق مهم است اما مهارت در عشق ورزيدن مهمتر از خودِ عشق است. از مهارت در عشق ورزيدن، عشق متولد ميشود اما اگر عشق در دام ناعاشق يا نابلدِ عشق، به بند کشيده شود، افسرده ميشود. نام ديگر عشق افسرده، نفرت است. کساني که در عشق ورزی نابلد هستند، عشق را افسرده میکنند و دل را پژمرده. عشق، عاشقِ حاذق میطلبد نه کاسبِ جاهل.
اگر تجربه ما از دیگری عمق بیشتری داشت، اگر میتوانستیم بیانتها بودنِ شخصیت او را درک و لمس کنیم، دیگر برایمان اینقدر آشنا نمیشد و معجزهی چیرگی بر موانع میتوانست هرروز از نو رخ دهد؛ ولی ازنظر خیلیها، خودشان و دیگران زود کاویده میشوند و زود به پایان میرسند» و این میشود که در پِی عشقی دیگر و آدمی دیگر و بیگانهای دیگر روانه میشویم و دوباره … . صمیمیت راستین چیزی فراتر از درد و دل کردن و از امیدها، پریشانیها و علایقِ مشترک خود گفتن است؛ صمیمیت راستین چیزی فراتر از همبستریِ دو بیگانه است؛ صمیمیت راستین گشودن درهای وجود خود به دیگری و پا گذاشتن به نهانخانهی دلِ دیگریست.
فیلم کوتاه من اینجام یا من در کنارتم حس تلخ و شیرین احساسات دو ربات است، فیلمی شگفت انگیز؛ که قطعا ارزش دیدن دارد.
و ما را به این فکر فرو می برد اگر شما به جای شلدون بودید انگیزهی شما از این همه فداکاری چه بود؟
همه تنهاییم
و آنکه میگوید کنارتم
کنار تنهایی توست.
محبـــــوبه کیائی(نویسنده و پژوهشگر هنر)
شناسنامه فیلم:
I’M HERE نام فیلم: من اینجام یا( من در کنارتم)
کارگردان: اسپایک جونز
محصول:2010 آمریکا
ژانر: دارام
مدت زمان فیلم:31 دقیقه
اولین پرده برداری و شهرت در فستیوال 2010
تحسین شده در میان منتقدان