آیدین آغداشلو در وصف صادق تبریزی در مراسم بزرگداشت وی، به فراز و نشیب های دوران زندگی و دغدغه هایش اشاره کرد و علل دلشکستگی و تلخی وی را بازگو نمود.
بزرگداشت صادق تبریزی، از پایه گذاران نقاشیخط در ایران و از هنرمندان بنام مکتب سقاخانه، در روز سوم اسفند ۱۳۹۶، در محل موزه هنرهای معاصر با حضور آیدین آغداشلو، عباس مشهدی زاده، مجید ملانوروزی، کامبیز درمبخش، علی فرامرزی، منیژه صحی، هادی جمالی، یعقوب امدادیان، حسین محجوبی، غلامرضا نامی و جمعی از هنرمندان رشته های مختلف هنری برگزار شد.
آغداشلو، نقاش، منتقد و خالق آثار معما، سال های آتش و برف و شفاعت فرشتگان، از جمله سخنرانان این مراسم بود.
وی در ابتدا گفت: “صحبت در مورد صادق زیاد است ولی نه در این فرصت اندک. دوستان گفتند که در نبود هنرمندان راحت تر می شود راجع به آنها بحث کرد، درست است؛ چون صادق شوخی بردار نبود، آدمی بود که حرف نمی خورد ، چیزی را اگر قبول نداشت آن را نمی پذیرفت، آدم مسالمت و مسامحه نبود، آدم جنگجویی بود؛ این صفت خوبی است ولی تا زمانی که تیغه این جنجگو به سمت خود آدم نباشد و این تیغ به سمت من نبود. نوعی از ادب و احترام بین ما بود، نوعی از قبولی دو طرفه”.
آغداشلو در ادامه بیان کرد: خوشحالم که در مورد صادق حرف می زنم؛ سعی کردم همیشه ورای تعلق افراد به گروه یا فرقه خاص، به خود افراد توجه کنم به همین علت هم محضر صادق را بارها درک کردم؛ طوری که در آشنایی تقریبا ۶۰ ساله ما چیزی جز احترام و تایید نسبت بهم نبود. این هنرمند اظهار داشت: صادقی که من می شناختم آرام و ملایم بود، انقدر جنگجو نبود. چه می شود که یک هنرمند، استاد هنرورز و شناخته شده مثل او، این چنین تلخ می شود؟
آغداشلو در پاسخ به سوالی که مطرح کرد می گوید: وقتی به دوران رشد و شکل گیری صادق تبریزی و بسیاری از ماها نگاه می کنم، میبینم چه دوران پرتلاطمی بود، برای این دوران تقسیم بندی های مختلفی قایل می شدیم مثل مکتب نقاشیخط، مکتب سقاخانه و …. . هرکسی سهم خود را می گرفت از این دوران و این سهم برای برخی شیرین و برای برخی تلخ بود.
خالق سال های آتش و برف، گفت: در بررسی زندگی صادق دلشکستگی می بینم، آدمی که انقدر کار کرده، انکار می شود و آدم هایی نه تنها انکار نمی شوند بلکه تجلیل هم می شوند. پس در این آمد و شد میان تجلیل و انکار دلش شکسته شد. در جایی نوشتم که تو از اولین ها بودی ولی چون به اندازه اولین ها از تو ننوشتند دلت شکست. دل من هم شکست ولی چون او جنگجو بود واکنش نشان داد.
وی اشاره کرد که صادق در کارش به فاصله گذاری رسیده بود و می توانست از فاصله نگاه کند. دنیا را طوری نگاه می کرد که خاص خود او بود. نمی خواست بهره ور این بازار باشد و در این راه دلش شکست. برای صادق گران بود که در تراز دیگرانی که در همین تراز بودند در دوره هایی و جاهایی به حساب نیامد ، من این را می فهمم.
آغداشلو تاکید کرد: با اینکه راه رفتن برای من سخت بود، تحسین هنر معاصر ما برای من دشوار ست، با اینکه حرف زدن برای من سخت است، یقین من هر لحظه در حال تغییر است، با همه تزلزلم، با همه انزوایم آمدم تا در مورد صادق سخن بگویم، آمدم تا به خودم ثابت کنم که من در آنجا بودم و نکته دوم اینکه بگویم وقتی می گوییم کسی تند است، خشن است، مهربان است باید بدانیم که آدم ها مدل های مختلفی دارند، جور مختلفی زندگی می کنند. همه ما بخشی و گوشه ای از صادق را دیدیم وقتی هم قهرش را دیدیم باید بدانیم که آن نیز گذشتنی است. او یکی از قدرتمندترین شخصیت های زندگی من بود. بین آدم هایی که شناختم صادق را به دشواری می توانم فراموش کنم، اصلا چرا باید او را از یاد ببرم.
در ادامه مراسم آقای ملانوروزی، مدیرکل محترم مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن خوش آمد گویی به حضار مراسم و عرض تسلیت به خانواده استاد صادق تبریزی، گفت:
هنرمندان همیشه زنده اند، آثارشان در حیات فرهنگی هنری کشورمان همیشه زنده است؛ می شود آنها را رصد کرد و سهم و نقش شان را دنبال کرد.
ملانوروزی اذعان داشت که این هنرمند با حضورش در جنبش یا مکتب سقاخانه-آخرین مکتب هنری ایران و خاورمیانه- توانست نقش اساسی در موضوعات فرهنگ مدرن و تجدد و هم بهره گیری از سنت داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه تجدد و سنت موضوعی ست که از زمان مشروطه همیشه فراز و فرودهای بسیاری داشته است و بحث های فکری، فلسفی و اجتماعی زیادی درباره تجدد و سنت در این دوره ها شده است، بیان کرد: شاید مکتب سقاخانه یکی از مهمترین بزنگاه های حوزه هنر است که توانسته این دو موضوع را خوب باهم کنار بیاورد. موضوعات مختلفی می توانسته در این جریان نقش داشته باشد موضوعاتی مثل حضور بسیاری از مستشرقین، مثل گدار، جریان های نوگرایی مثل بینال تهران، مثل دانشکده هنرهای تزیینی و … در مجموع توانستند سقاخانه را به عنوان یکی از مهمترین جنبش های اخیر تبدیل کنند تا بتواند هم از دستاوردهای فرهنگ مدرن و غرب خوب استفاده کند و هم بتواند از همه بن مایه ها و فرهنگ اسطوره ایرانی و اسلامی خوب استفاده بکند. به گفته ملا نوروزی، صادق تبریزی یکی از این افراد تاثیرگذار بود و در واقع مهمترین شخص در زمینه کلاسیک هنری بود که در میان پنج -شش نفر هنرمند سقاخانه، بهتر از بقیه کار کرده بود.
وی در ادامه، گفت: نمی دانم این یک فرصت بود یا تهدید، هیچ کدام از افرادی که سقاخانه را شروع کردند مثل صادق تبریزی آشنا با هنر کلاسیک نبودند. آثارش همیشه مایه و رنگ ایرانی داشت. برای مایی که همیشه شهرستانی بودیم نوجوان بودیم و خیلی با فرهنگ مدرن آشنا نبودیم صادق تبریزی از مهمترین ها بود.
از دیگر سخنرانان این بزرگداشت عباس مشهدی زاده، نقاش و خالق کتاب تاریخ هنر ایران بود. وی در ابتدا گفت:
با توجه به مساعد نبودن حالم، دوست داشتم تا در مورد صادق تبریزی صحبت کنم. صادق یک بچه تهرانی بود، بچه بازار تهران. در خردسالی صادق توسط مادر به دایی اش سپرده شد و این باعث شد تا در کنار وی که از عمده فروشان بازار بود، بازاری بزرگ شود، حساب قرون به قرون را داشت. از اول حسابش روشن بود.
وی در ابتدا تاریخچه ای از مدرسه هنرهای زیبا بیان کرده و اظهار داشت: صادق تبریزی همزمان با مسعود عربشاهی در سال ۱۳۳۵ وارد هنرستان شد، این دوتا کاملا بهم وصل بودند، حتی بعد از هنرستان هم باهم بودند ولی هریک راه جداگانه خویش را ادامه دادند. من در سال ۱۳۳۸ صادق را در اداره کل سفال گری کشور دیدم که داشت روی یکی از آثارش کار می کرد واز خط بجای تمام اقلام مورد استفاده در نقاشی، استفاده کرد و نقاشیخط را در نقاشی عنوان نمود.
این نقاش اشاره کرد: هر ساله تعدادی از فارغ التحصیلان هنرستان های ایران بورس شده و برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده می شوند تا آموزش ببینند ولی در ۱۳۳۹ اتفاق بزرگی رخ داد و از هوشنگ کاظمی-فارغ التحصیل مدرسه تزیینی پاریس- دعوت شد تا موسسه آموزشی دانشگاهی راه اندازی کند تا فارغ التحصیلان در داخل کشور آموزش ببینند.
مشهدی زاده اذعان داشت: مدعی ام در ۲۰۰ سالی که گذشت دو سبک از این مملکت در هنر بصری بوجود آمد یکی نقاشیخط و دیگری سقاخانه. این دو سبک با بن مایه های فرهنگی ایرانی در گلستان هنر آمد. عربشاهی، صادق تبریزی، روحبخش، قندریز و …. میوه این جریان هستند. اینها دو تا کاری ست که توانسته در دنیا بیرق و پرچم داشته باشد که صادق تبریزی یکی از ستاره های آن است. صادق تبریزی بسیار موفق، بسیار دانا و یکی از ثروتمندهای قاطبه هنر نگارگری و مجسمه سازی و نقاشی و در کل، هنرهای تجسمی بود.
در ادامه مراسم مستندی از استاد تبریزی به نمایش درآمد و سپس با اجرای تکنوازی نی، مراسم به پایان رسید.