علیرضا چلیپا

تعجبی نخواهد داشت اگر نام علیرضا جلیپا را در لیست هنرمندان این پروژه ببینیم. هنرمندی که پیشتر نیز مفاهیمی چون زمان، انتظار، فقدان و فرسایشی ناشی از زمان دغدغهی آثار هنری او بودند.
وقتی به آثار علیرضا چلیپا نگاه میکنیم بیشتر انگار درون یک وهم سفر کردهایم. فضایی تاریک و سورئال که انگار به تمام ابژهها قرنها بی حرکت رها شدهاند و ببینده از پس دریچهای چندهزار ساله به آن ها نگاه میکند. حتی فیگورهایی که در کارهای او دیده میشوند حتی کودکان که قاعدتا باید پر از سرزندگی باشند، همگی انگار مردگانی هستند که از گور برخاستهاند.
او در چهارمین نمایشگاه انفرادی خود، سراغ مفهوم زمان رفت. چلیپا نمایشگاه بیزادگاه را در مهرماه 98 و در گالری اُ برگزار کرد و در 13 تابلوی رنگ روغن مفهوم زمان و تاثیر آن بر پدیدههای اطراف خود را واکاوی کرده بود. زمان به مثابهی تنها مفهوم حقیقی که سایر مفاهیم را در خود حل میکند. در آثار او زمان سوژهها را بلعیده است. یا آن ها را فرسوده کرده است، یا تغییر شکل داده است یا تغییر کاربری. گویی جهان به پایان رسیده است و تمام اشیا به حال خود رها شدهاند تا اندک اندک به زمین بازگردند.
او در مورد اتمسفر کارهای خود در این نمایشگاه میگفت: «وقتی به اطراف خودمان نگاه میکنیم، میبینیم همهچیز شامل مرور زمان میشود. زمان قطعیترین چیزی است که وجود دارد. همهچیز در دنیا قابل تغییر است و فقط گذر زمان مطلق است و به هر طرف که نگاه کنید، تغییری که زمان در آن ایجاد کرده است را مشاهده میکنید.»
خلق این مجموعه برای خود هنرمند نیز سه سال زمان گرفت که مدت تقریبا طولانی ای محسوب میشود و این امر در آثار او متبلور است.
اگرچه هنوز آن حادثهی آخرالزمانی رخ نداده است که بخواهد سیاره را خالی از سکنه کند اما آثار چلیپا، شکل اغراق شدهی اتفاقی است که آهسته و مداوم روز برای ما و روحمان، خاطرات و افکارمان رخ میدهد: بلعیده و حل شدن توسط زمان.
نویسنده: نگین سردار
در ارتباط با این مطلب مقاله زیر را بخوانید