هنرمندانهنرمندان داخلی

بدن گروتسک در نقاشی‌های نوگل مظلومی

بدن­‌های عجیب و غریب اولین چیزی است که با دیدن نقاشی­‌های نوگل مظلومی به چشمم می‌­آید و فورا به یاد بدن گروتسک می­‌افتم. در این نقاشی­‌ها بدن­‌هایی دیده می‌شوند که با ویژگی­‌های بدن گروتسک هم­خوانی زیادی دارند و در ادامه خواهم گفت که از این هم­خوانی چه نتیجه‌­ای می­‌توان گرفت.

در این بدن‌­ها اغراق­‌هایی رخ داده است: بازوان بیش از حد بزرگ یا ران­های عضلانی که تناسبی با اندازه‌­های طبیعی ماهیچه­‌های بدن انسان ندارند، چشم­‌های بیرون‌­زده یا دهان‌­های گشاد با دندان‌­های نمایان. طبق نظر دنتیث[1] گروتسک به دنبال اندام­‌های برجسته ­شده‌­ای است که از بدن بیرون بزنند. این بیرون‌­زدگی به تعبیری تعامل این اندام­‌ها با جهان خارج را نشان می‌­دهد؛ گویی بدن را امتداد داده و آن را به بدن­‌های دیگر و جهان بیرون متصل می­‌کند. این اتصال و ارتباط با دنیای بیرون است که این بدن­‌ها را از بدن­‌هایی شخصی به بدن جمعی تبدیل کرده و بنابراین ما را در مواجهه با حس تجرب‌ه­ای جمعی قرار می‌­دهد. تجربه‌­ای از دنیای گروتسکی که بدن­‌های از ریخت‌­افتاده نماینده­‌ی آن­اند و گاهی با دیدنشان حس شوخ طبعی توام با ترسی را تجربه می‌­کنیم که با ظرافت، ترس و دهشتناکی دنیا را به خاطرمان می‌­آورد ولی نه آن طور که قالب تهی کنیم؛ بیشتر به شیوه‌­ای که لبخند بزنیم ولی وقتی از گالری تا خانه می­‌رویم ندانیم چرا حالمان یک جوری است.

 از دیگر نمونه­‌های بدن گروتسک می­‌توان به موارد زیر اشاره کرد: چشمانی که همچون دو توپ از جمجمه بیرون زده‌­اند، بدون اینکه مردمکی داشته باشند، بدن­‌هایی که چندین چشم و حفره دارند، فردی که پاهای زیادی از بدنش بیرون زده­، ناخن­‌ها و دست‌­های از ریخت‌­افتاده و کش‌­آمده، بدن‌­های چند سر یا چندین دهان آن هم غالباً در حال خنده. تمامی این­ها تاکیدی بر حفره‌های بدنی اند؛ آن­چه که با بدن گروتسکی باختین به شدت مطابقت دارد. از این منظر بدن گروتسک با اعمالی هم چون دفع، تولید مثل، خوردن و نوشیدن در مقابل مفاهیم انتزاعی و والا و ایده‌­آل از بدن قرار می‌گیرد و از آن­ها اسطوره‌­زدایی می‌کند.

آن­چه در آخر می‌توان گفت این است که تمرکز اصلی نقاش­ی‌های نوگل مظلومی بر روی بدن است؛ بدنی که حالت آرمانی ندارد و نمودی از بدن گروتسک است. گویی هنرمند دارد انتقام همه­‌ی آن­چه او را به شدت آزرده است با تصویر می­‌گیرد. حتی اگر خنده‌­ای در این نقاشی‌­ها می‌­بینید، خنده­ای از سر شادی و شوق نیست بلکه خنده‌­ای است از سر استیصال؛ چون نتوانسته به ضعف­‌ها، کمبودها، ناهنجاری­‌ها و پستی‌­های دنیا واکنشی بهتر نشان دهد، پس می­‌خندد.

منابع:

«نمود بدن گروتسک در نقاشی‌­های محمد سیاه قلم بر مبنای اندیشه­‌ی میخاییل باختین»، امیر نصری و شراره افتخاری یکتا، نشریه­‌ی هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی دوره 21، شماره 3، پاییز 1395

«جستاری در گروتسک»، فاطمه راستی یگانه، نشریه­‌ی صحنه: فصلنامه­‌ی تخصصی تاتر، شماره 69


[1] Dentith, S (2005), Bakhtinian Thought: An introductory reader,

Routledge, New York.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا