نگاهی به نمایشگاه وفاداری در گالری محسن

انسانهای فراموش شده، اشکال از فرم خارج شده اما اسیر در چارچوب بسته که تلاش میکنند از این بند رها شوند و اما در آخر محدود به این خطوط و قاب دورش میشوند.
هر تابلو به یک واقعه سیاسی و مرگ یک آزاد اندیش اختصاص دارد، اما همان طور که مبارزه برای آزادی باعث رهایی نمیشود تلاش برای آزادی از قید چارچوب بوم هم نتیجه ندارد. حتی اگر شکل بوم را تغییر دهی خط کشیهای موجود را نمی توانی. مقاومت در برابر این خط کشی های اجتماعی که دور ما کشیده شده با هیچ مبارزهای تا کنون از بین نرفته و به نظر میرسد قرار هم نیست از بین برود.
کنار هر کدام از این تابلوها اسم یکی از همین مبارزان سیاسی به اختصار نوشته شده و هر کدام از یک اثر هنری برجسته نیز الهام گرفته شده. حدس این هر دو مورد به عهده مخاطب گذاشته شده اما از نظر من پیدا کردن این اسمها کمترین اهمیت را دارد. چه اهمیتی دارد آن زن گوشه تابلو که میخواهد از دریا عبور کند کیست؟ چه اهمیت دارد که اسمش را بدانیم و محدود شویم در یک نام و یک شخص وقتی هم اکنون هم مثالهای زیادی از این قبیل آدمها داریم که شاید روزی تنها اسمی از آنها باقی بماند.
وفاداری حقیقی، وفاداری به این واقعیت است که مبارزه همیشه ادامه دارد. مبارزها میآیند و میروند. وفاداری واقعی ایستادن بر نعش حقیقتی زنده است که اکنون هست و دیده نمیشود.
البته که دغدغه هنرمند آثارش را ارزشمند کرده، این نمایش جدال همیشگی هنر و سیاست است.
امیرحسین بیانی خیلی وقت است تلاش میکند هرچه بیشتر و بهتر چارچوب ها را بشکند. طبیعت نیز جزء اصلی کارهایش در قابهای مختلف است.
همین هم وفاداری محسوب میشود. وفاداری به سبک رئالیسم در فرم نامتعارف مدرن. وفاداری به اصل اعتقادی و جایگاه کنشگر هنرمند در طول تاریخ، در کنار وجه تزئینی زیبایی شناختی هنر.
بیانی به هنر ایرانی هم وفادار بوده تا جایی که نمایشگاه پیشینش نگارهایی از فرم اصلی خارج شده در ترکیب با طبیعت بود.
بیانی هرچند میخواهد کنشهای خشونت آمیز را در آثارش پنهان کند اما لطافت طبیعت در این کنشها روح ملایمتری به آثار میدهد یا به نوعی زهر تلخشان را میگیرد.
دوست داشتم از هنرمند بپرسم عامدانه این کار را میکند که روح مخاطب را آزار ندهد یا به فکر فروش آثارش نیز هست؟
میدانید که آثار تلخ خریدار ندارند.
نویسنده: لیلا طیبی فرد