دسته‌بندی نشدهمقاله هنری

چه کسی می‌تواند رد خون را پاک کند

رجینا خوزه گالیندو، خالقِ این پرفورمنس، زاده و بزرگ شدۀ گواتِمالاست، کشوری که سال‌ها جنگ داخلی آن را زمین‌گیره کرده و به ویرانی کشانده. این پرفورمنس برگرفته از احساسِ نیاز گالیندو برای تشریح ترسی است که یک رژیم بستۀ خودکامه در او افکنده، رژیمی که از طریق اعمالِ بی‌وقفۀ سانسوری شدید، نه تنها مانعِ آزادی بیان که حتی گذران یک زندگیِ روزانۀ عادی برای شهروندانش شده است. گالیندو، مبدع این شاعرانگی، لبریز از احساسی خروشان است که افزون بر نگاشتنِ خاطرات شخصی و درونی‌اش از وضعیتِ زنان در کشورش ابراز انزجار می‌کند. او هنر را مرحله‌ای می‌داند متعاقب شعرش. هنرمند، درست به‌مانند کندوکاوی که ویژگی اصلیِ بادی آرتِ جنبشِ اقدام‌گرایی وینی محسوب می‌شود (جنبش اعتراضیِ کوتاه مدتی که در اواخر قرن بیستم و بین دهه‌های شصت و هفتاد  به‌عنوان بخشی از تلاش‌های مستقلی شکل گرفت که هدف از آن گسترش حوزه‌هایی مانند پرفورمنس آرت، فلکسوس، هپنینگ، نقاشی کنشی و بادی آرت بود)، از بدنش به‌عنوانِ مؤلفۀ اساسی زبان هنری‌اش بهره می‌گیرد‌ و کنش‌هایی که در پرفورمنس‌هایش دارد مبدل به نتیجۀ طبیعیِ نیازهای بیانگرانه‌اش در ناگهانی‌ترین و بی‌واسطه‌ترین شکل خود می‌شود، گویی که بدنش قادر به بیان افکارش شده باشد.

چیدن دیواری آجری گرداگرد خود و محبوس کردن خود در آن، برتن کردن یک تنگ‌پوش (لباسی شبیه ژاکت و با آستین‌های دراز که از آن برای ایجاد محدودیت فیزیکی در فردی که ممکن است به خود یا دیگران آسیب رساند، استفاده می‌شود)، تازیانه زدن بدنش – که تعداد تازیانه‌ها برابر با شمار زنانی بود که در شش ماه اول سال در گواتمالا کشته شدند – تنها برخی از کنش‌های اوست که در همان حال که در کشمکش در برابر احساسِ حقارت و خواستار حق آزادی و اعتراض است، حسِ خاموشی از عجز و ناتوانی را آشکار می‌سازد.

این هنرمند در ژوئیه 2003 با در دست داشتن تشتی از خونِ انسان در خیابان‌هایِ گواتمالا سیتی با پای برهنه مسیری را پیمود که از دادگاهِ قانون اساسی شروع و به کاخِ ملی ختم می‌شد. در طول مسیر گالیندو در حالی‌که بطور پیوسته پاهایش را در تشت می‌خیساند، ردی از خون را از خود برجای گذاشت که در پیاده‌روهایِ پایتخت می‌پیچید.

مسیری که افزون‌بر آنکه یادگاری باشد از اعمال سختِ خشونت، شخصی و مستقل نیز بود – این اثر بی‌سروصدا در برابر چشمان شرمنده یا بی‌ملاحظۀ عابران آشکار می‌گشت. هدف از «چه کسی می‌تواند رد خون را پاک کند؟» انجام کنشی بود برای بیان انزجار از نامزدی دوبارۀ دیکتاتورِ برکنار شده و رهبرِ کودتا، افران ریوس مونت، برای ریاست جمهوری. شخصی که دولت تحت حاکمیت او در ابتدای دهۀ هشتاد کشتار و ظلم و ستم غیرقابل بیانی را به شهروندان گواتمالا روا داشت. برای اعتراض به نامزدی او، که تحت حمایتِ دادگاه قانون اساسی صورت گرفت، گیلاندو این پرفورمنس را به‌ قصدِ پاسداشت یاد و خاطرۀ قربانیان جنگ داخلی طولانی کشورش انجام داد، پرفورمنسی که در آن ردی از خون و خشونت را بر خیابان‌های گواتمالا سیتی از خود برجای گذاشت که علی‌رغم آنکه ناپدید‌شدن سرنوشت محتوم آن بود، اما امید آن می‌رفت که بتواند اثریِ نازدودنی بر خاطرۀ جمعیِ ملتش برجای گذارد.

ترجمه در کارگاه ترجمه فرد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا