مقاله هنرینقد هنری

چهره، جان جسم است

نویسنده: سمکو جوانمردی

چهره، جان جسم است‌؛ این عبارت از ویتگنشتاین ممکن است در نگاه اول خلاف چیزی باشد که بارها و بارها در انواع فرم‌های معرفتی از جمله اخلاق ، زیبایی‌شناسی و فرهنگ آموزش داده می‌شود درنتیجه پذیرفتن آن ممکن است کمی دشوار باشد در این نقدنوشته قصد دارم با پرداختن به مجموعه‌ای عکس از مشاهیر جهان این مفهوم را با وارد کردن آن به دنیای تمثیل و تصویر قالبی ملموس‌تر ببخشم.

در واقع، شکلی یا به همان دید ویتگنشتاینی چهره‌ای از یک پدیده‌ی مورد دید، بیانگرِ خودِ پدیده‌ی مورد دید است؛ جایی‌که فرم همان محتواست و محتوا همان فرم.

سه عکس از ماتیس هنرمند فرانسوی قرن بیستم که از نقاشان سبک فوویسم به‌شمار می‌رود به‌سادگی بیانگر این مفهوم است: چیزی که در عکس‌ها دیده می‌شود در واقع جانِ زندگی ماتیس است نه تصویری ظاهری. ماتیس از معدود هنرمندانی بود که به تلفیق داده‌های عقلانی و حسی در آثارش پرداخت. نگاه و دقت بالایِ ماتیس به کبوتر و بی‌توجهی او به جایگاه بوم و دستی که در حال کشیدن است این تلفیق بین منطق و حس را بازگو می‌کند.

دقت بالا روی جزئیات پرنده و راحتی و آزادی دستی که نقاشی می‌کشد همچنین مورب بودن دفتر نقاشی اجازه ورود حس و انتزاع را به بوم نقاشی‌اش می‌دهد. عکس دوم (سمت چب) توسط خط مشکی وسط تصویر که به‌دلیل لبه‌ی دیوار به‌وجود آمده‌است دو سطح دیدگانی را مقابل بیننده قرار می‌دهد: 1) جایی‌که ماتیس نشسته، با پس زمینه‌ای از یکی از آثارش که  ساده‌سازی شده و انتزاعی است، که به‌نوعی شیوه‌ی جهان بینی او را نشان می‌دهد؛ 2) و آن طرف دیگر لوازم کارش بر روی میز و دری رو به دنیای واقعی. و در نهایت عکس سوم (سمت راست) که زمختی رنگ سیاه و سفید و ثبت عکسی با کنتراست بالا مارا یاد آثار خود ماتیس می‌اندازد.

تصویر نویسنده و فیلسوف معروف آلبر کامو

عکسی که از او گرفته شده به‌جهت حرکتِ دوربین همراه با کامو باعث شده اطراف او در حالت کشیده شده و تار قرار گیرد و خود کامو با وضوح بالا در مرکز تصویر دیده شود، این عکس نیز به خوبی جهان‌بینی کامو را به ما نشان می‌دهد. تاری و کش آمدن دنیای اطراف او از یک ابزوردیسم خبر می‌دهد، فاقد معنا، محو و گنگ بودن زندگی و همینطور که کامو می‌گوید رمز عبور از این بی‌معنایی پیداکردن و درکِ خودِ آن است؛ یعنی پی‌بردن به حضور در یک چرخه ی تکراری. در تصویر با چرخش دوربین همراه با کامو و نگاه مستقیم او به دوربین انگار تداعی کننده‌ی همان رودرویی با این چرخه بی معناست.

ازرا پوند شاعر دوره مدرنیسم که اشعار آوانگارد زیادی سروده و یکی از پیشگامان نهضت تصویرگرایی بود.

این نهضت طرفدار صراحت و تصویرگرایی به شیوه‌ای تند و روشن در شعر بود، یکی از ویژگی‌های اصلی این نهضت تلاش آن برای جداسازی یک تصویر به‌منظور آشکار نمودن جوهر آن است از این رو شبیه به سبک کوبیسم نیز هست چرا که هدف بیانِ یک انتزاع در مجاورت یکدیگر و ترکیب چند دیدگاه از یک تصویر واحد است.

نورپردازی تصویر پاوند این ویژگی‌ها را داراست؛ نگاه مستقیم و خیره‌ی او به دوربین صراحت طلبی او را نشان می‌دهد، همچنین قرارگرفتن آن در یک پس زمینه‌ی تاریک به جدایی سوژه از محیط کمک کرده که به تحلیل و دیدن یک‌یکِ اجزای تصویر کمک می‌کند.






این تصویر از جاکومتی مجسمه‌ساز معروف، که آثار او تداعی‌کننده‌ی رنج، زخم و تنهایی بشر مدرن‌ هستند، به‌نوعی شکاری بسیار دقیق به‌حساب می‌آید چرا که حالت بدن جاکومتی بسیار شبیه به مجسمه‌اش شده و حرکت و خیز برداشتن را نمایان می‌کند.

 این تصویر نیز به خوبی از درون و ذهنیات جاکومتی پرده برمی‌دارد و این تنهایی‌اش میان مجسمه‌هایش در یک حالت رنجور و لرزان به‌زیبایی به‌تصویر کشیده‌شده‌است.

در تصویری که از گاندی رهبر مردم هندوستان، که به مقاومت بدون خشونت معروف است، گرفته شده در گوشه‌ی چپ تصویر ابزار چرخانِ نوک‌تیزی که خشونت یا به نوعی در این عکس می‌تواند مجاز از چرخه‌ی صنعت نیز باشد مشاهده می‌شود و در گوشه‌ی دیگر گاندی را می‌بینیم با بدنی برهنه و رنجور در حال مطالعه است.

نوری که از پنجره و از سمت بالا به او می‌تابد لطافت خاصی به آن گوشه‌ی عکس بخشیده است در واقع هرچقدر این چرخ نوک تیز بخاطر خشونت شکلی که دارد  سعی می‌کند که توجه بیننده را به خود جلب‌کند لطافت گوشه‌ی راست تصویر که گاندی در آن حضور دارد مانع این امر می‌شود و چشم بیننده را به سمت گوشه راست هدایت می‌کند.


تصویر جیمز دین

این بازیگر آمریکای نماد فرهنگی از خودبیگانگی اجتماعی و سرخوردگی نوجوانی دانسته می‌شود.

در این تصویر او را تنها زیر باران در حال قدم زدن مشاهده می‌کنیم، زمینه‌ی سفید و در مرکز آن دین با ظاهری مغموم و لباسی سیاه رنگ که باعث کنتراست بالای تصویر شده و جدایی او را به نوعی با محیط اطرافش نشان می‌دهد.

و در نهایت اندکی صحبت می‌کنم در خصوص عکس‌های گرفته شده از ساموئل بکت نمایشنامه نویس ایرلندی که آثار او در محوریت فقدان معنا در زندگی است.

نگاهِ سراسر یاس و تاریک بِکت به گوشه‌ی قاب در عکس سمت چپ و همچنین نگاه سرد و خیره به دوربین در عکس سمت راست و پس زمینه سیاه عمق این تاریکی را برای ما قابل مشاهده می‌کند.

مثال‌هایِ بسیار دیگری نیز هستند که  همه‌و‌همه بیانی قابل دید از باطن‌اند. پس به این نتیجه می‌شود رسید که افکار ، ذات و ماهیتِ درونیِ هرچیز می‌تواند نمویی بیرونی پیدا کند و با توجه و نگاهی عمیق و دقیق به این مجموعه عکس می‌توان به درک سخن ویتگنشتاین اندکی نزدیک‌تر شد.

نوشته های مشابه

‫4 دیدگاه ها

    1. یکی از بهترین پرداخت ها به عکاسی،حد اقل توی یک سال اخیر که مطالعه کردم.
      دست مریزاد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا