نقاشیهای آشنای نوشین نفیسی

اصفهان. خیابان استانداری. موزهی هنرهای معاصر اصفهان. گالری 1، 2، 3 و 4. دو هفتهای است که از افتتاحیهی نمایشگاه آثار سه دهه فعالیت هنری حرفهای نوشین نفیسی میگذرد. جمعه به موزه رفتم برای دیدن نمایشگاه. تنوع آثار چشمگیر بود؛ از طراحی و نقاشی گرفته تا مدیاهای معاصرتر مثل چیدمان، ویدئوآرت و پرفورمنس. آن چه که مشخص است برخورد حرفهای هنرمند و زبردستی او در استفاده از مدیومهای مختلف بود.
گالری 4 به ویدئو آرتها و تصاویر پرفورمنسها اختصاص داشت. اما آن چیزی که نظر من را جلب کرد مجموعههای نقاشی و طراحی هنرمند بود؛ شاید از آن جهت که ارتباطشان با منِ مخاطب بیواسطه است. تکنیکهای اجرا هم متنوع بودند؛ آکرلیک، رنگ روغن، مرکب و مداد. متریال در این کارها اهمیت ویژهای دارد و در خدمت محتوای اثر عمل میکند؛ به عبارت دیگر فرم در خدمت محتواست، با این حال باید دقت داشت که کارها بیشتر از آنکه فرمگرا باشند، معنا محورند. چه طبیعتگرایانه نقاشی شده باشند چه انتزاعی، وجه اشتراکشان بیانگری خط و رنگ است. در غالب کارها خط و رنگ، به حداقل کاهش یافتهاند و هنرمند بدون هیچ حرف اضافهای مخاطب را به دیدن جانمایهی موضوعش دعوت میکند.
نقاشیهای نوشین نفیسی برای من آشنا هستند و با آنها احساس نزدیکی میکنم؛ نه از این بابت که قبلا آنها را جایی دیده باشم، بلکه حسی را به من انتقال میدهند که قبلا آن را زیستهام. مجموعهی تافته با روزهای قرنطینه آغار میشود و با ترس و ناامیدی روزهای پاندمی در هم تنیده میشود. در مجموعهی سرها هنرمند گسیختگی هویت و دور ماندن انسان مدرن از تمامیت خویش را تصویر میکند؛ همان وحشتزدگی و سردرگمیای که با جدا شدن از پیوندهای طبیعی سراغ فرد میآیند. همانطور که مهدی نصیری، مدیر پروژهی “رود زندهی هنر، گفته هر اثر نوشین نفیسی فصلی است که میشود در آن تامل کرد. جمعه برای دوباره دیدن کارها به موزه برمیگردم.
فکر میکنم دیدگاه هنرمندا خیلی چرک گرفته و سیاه شده و معنی هنر به کل تغییر کرده!!
مگرنه اینکه هنر به تصویر کشیدن زیباییست؟!
اما این آثار تنها کراهت و جراحت های دنیا و آدم هارو به تصویر کشیده .واقعا برای این دنیا و این آدم ها و این هنرمندها سخت متاسفم که اینچنین روحی آلوده دارند!